داستان حقوقی زنی با کفش های کتانی تمام صورتش غرق اشک بود. از بغض نمیتوانست حرف بزند؛ فقط شکسته شکسته میگفت: تمومش کن آقای رضوی!……
بیشتر بخوانید
داستان حقوقی زنی با کفش های کتانی تمام صورتش غرق اشک بود. از بغض نمیتوانست حرف بزند؛ فقط شکسته شکسته میگفت: تمومش کن آقای رضوی!……